loading...
تدریس زبان
آخرین ارسال های انجمن

اموزش جمع بندی مباحث زمان ها در زبان المانی

admin2 بازدید : 490 سه شنبه 16 دی 1393 نظرات (0)

سلام دوستان

امروز به جمع بندی مباحث زمان ها می پردازیم:

به مثال های زیر توجه کنید:

Letzte woche war ich am Strand.

هفته ی پیش من ساحل بودم.

******************

Ich habe dir ein neues Buch gekauft.

من برای تو یک کتاب جدید خریدم.

******************

Ich habe die Statue gesehen, als ich in Brasilien war.

وقتی در برزیل بودم، مجسمه را دیدم.

توضیح: با استفاده از habe  و gesehen که شکل سوم فعل sehen به معنای دیدن است فعل گذشته ی ((دیدم)) را ساختیم. کلمه als  به معنی (( زمانی که ، وقتی که)) باعث می شود که فعل قسمت دوم جمله یعنی war به آخر جمله سوق داده شود.

******************

du bist acht Kilometer gerannt!

تو هشت کیلومتر دویده ای!

توضیح: همونطور که می بینید مثل مثال فعل rennen  به معنای دویدن به شکل سومش تبدیل می شود که به صورت gerannt   می باشد ، این فعل بی قاعده است و این که چطور شکل  سوم فعل را ساختیم قاعده ای وجود ندارد و برای حفط این دسته از افعال بی قاعده باید به جدول افعال بی قاعده رجوع کرد.

******************

Ich war ein Schüler, Jetzt bin ich ein Lehrer.

 من یک دانش آموز بودم، حالا یک معلم هستم.

******************

Früher haben wir in jene Straße gewohnt,Jetzt wohnen wir in diese Straße.

پیش تر ما در آن خیابان زندگی می کردیم، حالا در این خیابان زندگی می کنیم.

******************

Ich war ein Baby.

من یک نوزاد بودم

 Und jetzt bin ich ein Kleiner Junge.

و حالا یک پسر بچه هستم.

Und eines Tages werde ich ein Berühmte Mann sein.

و یک روزی مرد مشهوری خواهم شد.

Ist das nicht schön?

آیا این زیبا نیست؟

******************

Diese Blume ist sehr klein, aber eines Tages wird sie groß sein.

این گل خیلی کوچک است، اما یک روزی بزرگ خواهد شد.

******************

Im Dezember werdet ihr nach dem Iran fahren.

در ماه دسامبر شماها به ایران سفر خواهید کرد.

******************

و دو ضرب المثل آلمانی:

Es ist nicht alles Gold, was glänzt

معنی مستقیم جمله:هر چیزی که می درخشد، طلا نیست.

معادل فارسی: هر گردی که گردو نیست.

مفهوم:انسان باید از قیاس کردن نسنجیده بپرهیزد.

&&&&&&&&&&&&&&&&

Gebranntes Kind scheut das Feuer

معنی مستقیم جمله:بچه ای که سوخته از آتش دوری میکند.

معادل فارسی:آدم مار گزیده، از ریسمان سیاه و سفید می ترسد.

مفهوم:ترس از حادثه ای در صورت وقوع مجدد.

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
تبلیغات

سایت ابزارها قالب

آموزگار رایگان

تبلیغات شما در اینجا

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    کدام بخش سایت برای شما مفیدتر بود؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 996
  • کل نظرات : 136
  • افراد آنلاین : 7
  • تعداد اعضا : 745
  • آی پی امروز : 186
  • آی پی دیروز : 478
  • بازدید امروز : 302
  • باردید دیروز : 947
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 1,816
  • بازدید ماه : 2,542
  • بازدید سال : 155,408
  • بازدید کلی : 4,102,910
  • کدهای اختصاصی