درس دوازدهم عربی سال هفتم ابتدایی
الأُسرَةُ النّاجِحَةُ: خانوادهٔ موفّق
السَّیِّد زارِعیّ فَلّحٌ و زَوجَتُهُ فَلّاحةٌ.
آقای زارعی کشاورز و همسرش نیز کشاورزست.
هُما ساکِنانِ مَعَ أولاِدهِما فی قَریَة.
ایشان با فرزندانشان در روستا زندگیمی کنند.
(ساکن هستند،سکونت می کنند)
عارِفٌ أکبَرُ مِنَ الأَخَوَینِ
عارف از برادرها بزرگ تر است.
وَ سُمیَّةُ أکبَرُ مِنَ الأُختَینِ.
و سمیّه از خواهرها بزرگ تر است
هُم أُسرَةٌ ناجِحَةٌ.
(آنها) ایشانخانواده ای موفّق هستند.
بَیتُهُم نَظیفٌ وَ بُستانُهُم مَملوءٌ بأشجار
البُرتُقالِ وَ العنَبِ وَ الرُّمّانِ وَالتُّفّاحِ.
خانه شان پاکیزه و باغشان پر از درختان
پرتقال، انگور، انار و سیب است.
حِوارٌ بَینَ الواِلدِ وَ الأَولاِد:
گفت و گویی میانِ پدر و پسران
الواِلد: أینَ ذَهَبتَ یا عارِفُ؟
پدر: ای عارف کجا رفتی؟
عارف: إلَی بَیتِ الجَدِّ وَ الجَدَّة مَعَ صاِدقٍ وَ حامِدٍ.
عارف: به خانهٔ پدربزرگ و مادربزرگ همراه باصادق و حامد.
الواِلد: کَیفَ رَجَعتُما یا صاِدقُ وَ یا حامِدُ؟
پدر: ای صادق و حامد چگونه بازگشتید؟
الأَخَوانِ: بالسَّیّارَة.
دو برادر: با اتومبیل.
الواِلد: لماذا ذَهَبتُم أیُّها الأَولادُ؟
پدر: ای پسرها چرا رفتید؟
الإِخوَة: لمُساعَدَة جَدِّنا فی جَمِع المَحصولِ.
برادرها: برای کمک به پدربزرگمان در جمع آوری محصول.
حوارٌ بَینَ الواِلدَة وَ البَناتِ:
گفت و گویی میان مادر و دختران.
الواِلدَة: أینَ ذَهَبتِ یا سُمَیَّةُ؟
مادر: ای سمیّه کجا رفتی؟
سُمَیّة: إلی بَیتِ الجَدِّ وَ الجَدَّة مَعَ شَیماءَ وَ نَرجِسَ.
سمیه: به خانهٔ پدربزرگ و مادربزرگ همراه با شیما و نرگس.
الواِلدَة: کَیفَ رَجَعتُما یا شَیماءُ وَ یا نَرجِسُ؟
مادر: ای شیما و نرگس چگونه برگشتید؟
الأُختانِ: بالسَّیّارَة.
دو خواهر: با اتومبیل.
الواِلدَة: لماذا ذَهَبتُنَّ أیَّتُها البَناتُ؟
مادر: ای دخترها چرا رفتید؟
الأَخَوات: لمُساعَدَة جَدَّتنا فی نَظافَة المَنِزلِ
خواهرها: برای کمک به مادربزرگمان در نظافت خانه.