عنوان | پاسخ | بازديد | توسط |
داستان خنده دار گم شدن ملا | 0 | 872 | helena |
داستان بی ریاترین راه برای بیان عشق | 0 | 616 | helena |
داستان آموزنده جزیره سبز و گاو غمگین | 0 | 609 | helena |
داستان زیبای چه كشكی، چه پشمی | 0 | 619 | helena |
اس ام اس خاطره های عاشقانه و غمگین | 0 | 632 | helena |
داستان آسایشگاه | 0 | 603 | behniya |
داستان آمونده اشک رایگان | 0 | 618 | behniya |
اس ام اس فلسفی و جملات قصار زیبا (4) | 0 | 616 | behniya |
اس ام اس بیقراری عاشقانه (4) | 0 | 639 | behniya |
جوک های جدید و خنده دار (3) | 0 | 608 | behniya |
دکتر فرگوسن در جوانی به فکر سفر کردن به قاره ی آفریقا بود. آن هم سفر با بالنی که اختراع شده بود، اما هر جهانگردی که با آن به قاره ی آفریقا سفر می کرد، جان سا لم به در نمی برد.
او در ابتدای کار این فکر را با دوستش دیک در میان گذاشت. دیک که بزرگتر از دکتر به شمار می آمد، با این نظر مخالفت کرد و تاکید داشت که . . .
در صورت وجود مشكل شما مي توانيد مشكل خود را به ما اطلاع دهيد.