معادل فارسی: مثل آب خوردن
- I really prepared for that exam. It should be a piece of cake.
- من واقعاً خودم را برای امتحان آماده کرده ام. باید مثل آب خوردن باشد.
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
0 | 1269 | helena |
![]() |
0 | 934 | helena |
![]() |
0 | 939 | helena |
![]() |
0 | 966 | helena |
![]() |
0 | 962 | helena |
![]() |
0 | 919 | behniya |
![]() |
0 | 994 | behniya |
![]() |
0 | 912 | behniya |
![]() |
0 | 971 | behniya |
![]() |
0 | 951 | behniya |
A Slap in the face
معادل فارسی: تو دهنی
- It was a slap in the face to be the only one not invited to the party.
- اینکه تنها کسی بود که به میهمانی دعوت نشده بود (برای او) مثل یک تو دهنی بود.
Let the cat out of the bag
معنی: دهن لقی کردن، بند به آب دادن
- I wanted it to be a surprise, but my sister let the cat out of the bag.
- من می خواستم که آن یک سورپرایز باشد، اما خواهرم بند را به آب داد.
Lose one's head
معنی: دستپاچه شدن
- When Mel saw a dog in the street right in front of his car, he lost his head and drove into a tree.
- وقـتی مل سگی را در خیابان درست در مقابـل ماشینش دید، دستپاچه شد و بـه یک درخت زد.
تعداد صفحات : 125